ما در عصر اقتصادِ دانایی محور زندگی میکنیم. به این معنا که مزیت رقابتی اصلی در فضای کسب و کار امروز، "دانش" بوده و سازمانهایی که دانایی خود را بهتر مدیریت میکنند، از هر نظر موفقیتهای بیشتری را کسب مینمایند. |
|
از حدود 20 سال پیش که موضوع مدیریت دانش وارد ادبیات مدیریتی جهان شده است تا به امروز، رفته رفته اهمیت آن بیشتر شده و سازمانهای بیشتری به ضرورت پرداختن به آن پی بردهاند.در این خصوص نظریهها، راهکارها، سیستمها و ابزارهای بسیاری مطرح و معرفی شده و در برخی از سازمانها نیز اجرایی شده است. در کشور ما نیز، حدود 10 سال است که این مفهوم در محافل مدیریتی کمابیش مورد توجه قرار گرفته و اقداماتی نیز در این زمینه، در سازمانها و شرکتهای مختلف انجام شده است.
به طور کلی در مدیریت دانش به دنبال یک هدف اصلی هستیم: "ایجاد ارزش، از داراییهای دانشی سازمان" که این ارزش میتواند به صورت ملموس و غیرملموس در سازمان نمود پیدا کند. واضح است که با همین تعریف ساده، میتوان اثربخشی ابزارها و سیستمهای مدیریت دانشی که در سازمانها پیادهسازی شده است را سنجید. البته باید توجه کرد که نمیتوان همهی ضعف اثربخشی اقداماتی که در زمینه مدیریت دانش انجام میشود را متوجه به سیستم و ابزارهای مدیریت دانش به کار گرفته شده دانست. همانطور که میدانید، عوامل بسیاری در نتیجه بخش بودن چنین سیستمهایی در سازمان نقش دارند که از اصلیترین آنها میتوان به تعهد مدیریت و فرهنگ سازمانی حاکم، اشاره نمود.
در مدیریت دانش فرایندهای بسیاری همچون شناسایی دانش مورد نیاز سازمان، اکتساب دانش، بهرهگیری از دانش، ارزیابی دانش و ... مورد توجه است که آشکارسازی و اشتراک دانش افراد از مهمترین آنها به شمار میرود. دلیل اهمیت این موارد از این بابت است که دانش تجربی که افراد در طی سالهای خدمت خود در سازمان کسب نمودهاند؛ دانشی عملیاتی، متناسب با فضای کسب و کار همان صنعت و با در نظر گرفتن تمام عوامل مرتبط (همچون فرهنگ ملی و سازمانی) است و از این لحاظ، معمولاً بر دانشهای تئوری و اصطلاحاً وارداتی که سازمان از منابع مختلف میتواند اکتساب نماید، ارجحیت دارد. در سالهای اخیر، با هدف یافتن راهکاری برای بهبود مسئله آشکارسازی و اشتراک دانش در سازمان بررسیها و مطالعاتی انجام گردید که نتایج آنها منجر به ارائه مفهوم جدیدی در حوزه مدیریت دانش تحت عنوان Enterprise 2.0 شد.
خلق این مفهوم پس از ظهور ابزارهای جدید، ساده و کارآمدی بود که تکنولوژی وب 2 (Web2.0) به ارمغان آورده بود. اگر توجه داشته باشید، هر روز بیشتر شاهد ظهور این ابزارهای اجتماعی در سطح اینترنت هستیم. |
|
اما نکته جالب توجه اینجاست که هر یک از این ابزارها، یک وسیله خوب برای آشکارسازی دانش و ذخیرهسازی آن به حساب میآیند. این موضوعی بود که توجه بسیاری از محققین مدیریت دانش را به سوی خود جلب کرد. آنها میدیدند که مردم بر روی اینترنت به صورت خودجوش و بدون دریافت دستمزدی مشغول آشکار کردن و مستندکردن دانش، اطلاعات و دیدگاههای خود هستند. اما در همین هنگام سازمانها در استفاده از سیستمهای مدیریت دانش خود با مشکلات زیادی روبرو هستند! و روند ثبت اطلاعات در دیتابیسهای دانش سازمانی به کندی پیش میرود. در این هنگام بود که برخی از محققین به این فکر افتادند تا ابزارهای شبکههای اجتماعی را به درون سازمانها بیاورند و از مزایای آن در جهت افزایش ارزش افزوده و بهرهوری سازمان استفاده کنند. اینجا بود که مفهوم نوینی از سازمان به وجود آمد و به انترپرایز 2 معروف شد.
E2.0 به مدیران امکان میدهد تا از طریق یک واسط تحت وب که به نرم افزارها، سرویسها و دستگاهها متصل است، به اطلاعات درست، در زمان مناسب دسترسی داشته باشند. E2.0 هوش جمعی بسیاری از کارکنان سازمان، تامین کنندهها، شرکای تجاری و مشتریان را قابل دسترس میکند که این امر اثر خود را به شکل یک مزیت رقابتی شامل: افزایش خلاقیت و نوآوری، بهرهوری و چابکی نشان میدهد.
لینکهای مرتبط:
مدیریت دانش نسل دوم و جایگاه آن در سازمان یادگیرنده
برگزاری کارگاه آموزشی مدیریت دانش نسل جدید در پتروشیمی بوعلی سینا
استقرار نظام مدیریت دانش نسل جدید با رویکرد ایجاد Enterprise 2.0
|