مجموعه كارگاه هاي آموزشي بسط و گسترش استراتژي به روش BSC
ضرورت بسط و گسترش استراتژی به بدنه اجرایی سازمان
با انتخاب استراتژيها، سازمان منابع خود را در جهت تحقق اهداف کلان خود، تجهيز نموده و در قالب برنامههاي عملياتي، اقدامات و وظايف جاري کارکنان تعيين ميگردد. اما بر اساس آمار منتشر شده در شركتهاي «فورچون 500» تنها حدود 10% از استراتژيها در عمل محقق ميگردند و اين فاصله عميق ميان برنامههاي تدوين شده و دستاوردهاي عملي آن، در شركتهاي ايراني بيشتر است.
اغلب مدیران، طراحی برنامه استراتژیک را اتمام کار تلقی میکنند، در حالیکه اجرای یک برنامه، به مراتب مشکلتر از طراحی آن است. معمولاً کارکنان سازمان، در لابلاي كارهاي وظيفهاي ثابت و چالشهاي روزانه سردرگم ميشوند و ممكن است، جهت اهداف سازمان را گم كنند و بينش خود را نسبت به آن از دست بدهند.
بررسيها نشان ميدهد كه اشتباهات نسبتاً يكساني، منجر به شكست يا كاهش اثربخشي پروژههای مدیریت استراتژيك شده است. از جمله مهمترین دلایل این امر میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
· عدم وجود تعريف واحدي از چشم انداز و ماموريت بین کارکنان و حتی مدیران
· فقدان همسویی در اهداف استراتژیک
· قابل فهم نبودن برنامه استراتژیک برای کارکنان و در نتیجه سردرگمی آنها در انجام وظایف خود
· عدم شناخت تفاوت بین برنامهریزی اجرایی و هدفگذاری
· عدم وجود مكانيزمهاي موثر برای ارزیابی عملکرد سازمان
· ...
ضعف سیستمهای ارزیابی عملکرد سازمان از یکسو و مشکلات پیاده سازی برنامههای استراتژیک از سوی دیگر، منجر شد تا در اواخر قرن گذشته دیوید نورتون و روبرت کاپلان که از اساتید دانشکده بازرگانی هاروارد هستند، مدل کارتهای ارزیابی متوازن (Balanced Score Card) را ابداع نمایند. در این مدل برخلاف سایر مدلهای ارزیابی عملکرد، شاخصهای مالی در کنار سایر شاخصهای کلیدی عملکرد سازمان نظیر رضایت مشتریان، بهبود فرایندهای داخلی کسب و کار و رشد و یادگیری نیروهای انسانی انجام میگیرد. چرا که شاخصهاي مالي، براي انعكاس رخدادهاي گذشته مناسب هستند ولي در نشان دادن عوامل واقعي ارزشآفرين سازمانهاي امروزي، يعني داراييهاي نامشهود نظير دانش، قابليت كاركنان، شبكههاي اطلاعاتي و روابط با مشتريان، ناكافي و ناكارآمد هستند
مديران شركتهای استفاده کننده از این مدل، مهمترین نقش BSC را در هماهنگي منابع سازماني و تمركز بر پيادهسازي استراتژي و همچنین تسهیل درک استراتژی در لایههای مختلف سازمان عنوان كردند.
روش ما
پیشنهاد این شرکت، اجرای فرایند کامل بسط و گسترش استراتژی با هدف استخراج نقشه استراتژی، اهداف، شاخصها و تارگتهای اصلی سازمان، طی مجموعه کارگاههای آموزشی در دو سطح ابتدا برای کل سازمان و سپس یکی از واحدهای منتخب، میباشد.
در این روش، دانش لازم نسبت به فرایند بسط و گسترش استراتژی در سازمان ایجاد شده و مدیران ارشد ضمن تهیه نقشه استراتژی کل سازمان و یکی از واحدهای منتخب شرکت قادر خواهند بود، این فرایند را بدون حضور مشاور در مورد سایر واحدها نیز بکار گیرند. همچنین صرفهجویی زیادی در زمان و هزینه اجرای پروژه صورت میگیرد.
سرفصلهای دوره
- ارزیابی عملکرد
- چالشهای اجرای برنامههای استراتژیک
- بسط و گسترش استراتژی براساس مدلهای HK و BSC
- شاخصها و اهداف مالی
- شاخصها و اهداف سازمان از منظر مشتری
- شاخصها و اهداف سازمان از منظر فرایندهای داخلی کسب و کار
- شاخصها و اهداف سازمان از منظر رشد و یادگیری
- طراحی نقشه استراتژی
- ارزیابی استراتژی